- ولغ بزئن
فریاد ناگهانی زدن
معنی ولغ بزئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جل زنده
جوش آمدن و خراب شدن ماست
هم زدن، گرداندن
جفت دادن، آمیزاندن، حجامت کردن، جوانه زدن گیاهان و درختان
جوشیدن
تکاندن
فریاد کشیدن
ساقه زدن محصول جالیزی، سر بر آوردن گیاه از خاک
به پهلو افتادن، غلت زدن، واژگون کردن
جوشاندن
پشتک زدن، معلق زدن
لگد زدن
به پهلو غلتیدن
قاچ کردن، برش دادن
به طور ناگهانی تکان دادن
تاول زدن
اخم کردن، دولا شدن، چهاردست و پا راه رفتن